اندراحوالات:))

خب وقتی ک کل روزو لش افتادی رو تخت مجبور میشی ک دس ب دامن فیلم و سریال شی:))

اول رفتم فیلم دونده مارپیچ رو نگاه کنم دیدم حوصله ندارم

دلم حس و حال پروانه ایِ سریال های کره ای با اون همه رنگ و لعاب رو خواس تا یه کم چشام نوازش شه:))

_its okay,thats love رو شرو کردم...خب یه خورده جا خوردم چون اصلا سبک معمول سریال های کره ای نبود بیشتر مدل هالیوودی بود انگار:))) انقد که باز در مورد روابط صحبت میشد...درواقع تم اصلی سریال روانشناسی بود و صدالبته عاشقانه:))

بازیگرا عالی بازی کرده بودن...لنتیا انقد پسر داستانو ب عنوان ی مرد دختر باز جذاب و فهمیده ب تصویر کشیده بودن ک ادم دلش مرد دخترباز میخواس[خنده]

_فقط با دیدن لباسا و ارایشا و نوع پوششای قشنگ دخترای سریال به فکر فرو رفتم ک خیلی وقته نه ارایش کردم نه لباسای خوشگل موشگل پوشیدم:(( نهایت رفت و امدم کلاسام بوده...

_عید دو تا عروسی در راهه...نمیدونم خوشالم یا ناراحت...تا دیروز داشتم غر میزدم ک نمیشد تا تابستون صب کنن؟[خنده]ولی شایدم خوب باشه...نمیدونم...من هر تصمیمی هم بگیرم بازم تصمیم دقیقه ی نودیم اجرا میشه:))))))) و باید داد مامانو در بیارم ب هرحال:))))

_ع ع مبارکم باشه بالاخره عطسه کردم** از بس ک امروز داروی گیاهی و چیز میز ویتامین سی دار خوردم و بخور دادم اصن یادم رف شام بخورم:| بعد الان حس گشنه بودن دارم...حالا اگ دیدم قابل چشم پوشیه تا صب دور میزنم معده جانو:)))

_"پ" پی ام داده زنده ای؟جوابشو ندادم...نمیدونم چرا وقتایی ک احساس ضعف میکنم حالا از هرجهتی دوس ندارم باهاش حرف بزنم شاید چون اون ادم قوی ایه و من از ضعف نشون دادن جلوش حس بدی بم دس میده یا خجالت میکشم...شاید...نمیدونم:))) ب روال ک برگشتم جوابشو میدم

کم:))...